داستان عيد غدير و ماجراي اعلام ولايت و جانشيني حضرت علي (ع) پس از پيامبر (ص) در مكاني به نام غدير خم در هنگام بازگشت پيامبر از حجهالوداع.عيد غدير از بزرگترين اعياد مسلمانان است كه در روايات بسياري بر ارزش و گراميداشت اين روز تاكيد شده است. عيد غدير خم روز اعلام ولايت اميرالمونين و جانشيني ايشان بعد از پيامبر به عنوان امام و ولي مومنان ميباشد. روزي كه خداوند بيان ميدارد دين را كامل و نعمت را بر بندگان تمام كرده است. در ادامه ميتوانيد داستان عيد غدير خم را بخوانيد.
ماجرا و داستان عيد غدير خمحضرت محمد مصطفي (ص) در آخرين سالهاي عمر گرانبهاي خود، در سال دهم هجرى، عازم سفر حج شدند. در حالي كه جمعيت زيادي كه از ده هزار تا صد هزار تخمين زده شدهاند ايشان را همراهي ميكردند. در آن ماه امام علي(ع) براي تبليغ اسلام در يمن بود و هنگامي كه از تصميم پيامبر (ص) براي سفر حج آگاه شد، همراه عدهاي به سمت مكه حركت نمود و پيش از آغاز مناسك، به رسول خدا (ص) پيوست. اعمال حج پايان يافت و پيامبر (ص) همراه مسلمانان مكه را ترك و به طرف مدينه حركت كرد. هنگام بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذيالحجه در راه بازگشت از مكه و در وادى غدير خم (محل جدا شدن راههاى مدينه، مصر و عراق) جبرئيل وحى آورد كه « اى رسول خدا، آن چيزى كه از سوى خدا (درباره على) به تو نازل شده به مردم ابلاغ كن، و اگر چنين نكنى رسالت خداى را ابلاغ نكردهاى».
داستان عيد غدير ، عكس ماجراي غدير خم
پس از نزول اين آيه، پيامبر (ص) دستور توقف كاروان را صادر نمود و گفت آناني كه پيشاپيش حركت ميكنند، به محل غدير بازگردند و كساني كه عقب ماندهاند، به كاروان در غدير خم، ملحق شوند. حضرت در آن وادى فرود آمدند و تمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خويش جمع نمودند و پس از اقامه نماز ظهر به ايراد خطبهاى طولانى پرداختند. پيامبر در حالي كه دست علي (ع) را بلند نمود تا مردم او را ببينند، فرمود:
«اي مردم، آيا من از خود شما، به ولايت شما سزاوارتر نيستم؟» مردم پاسخ دادند: آري،اي رسول خدا. حضرت فرمود: «خداوند ولي من است و من ولي مؤمنينام و من به خود شما، به ولايت شما سزاوارترم. پس هر كس كه من مولاي اويم، علي مولاي اوست.» رسول خدا (ص) سه بار اين جمله را تكرار كرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستي كن هر كسي را كه علي را دوست دارد و او را مولاي خود بداند و دشمن بدار هر كسي را كه او را دشمن ميدارد و ياري نما هر كسي را كه او را ياري مينمايد و به حال خود رها كن هر كس را كه او را وا ميگذارد.» سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران اين پيام را به غايبان برسانند.»
براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد
داستان عيد غدير و ماجراي اعلام ولايت و جانشيني حضرت علي (ع) پس از پيامبر (ص) در مكاني به نام غدير خم در هنگام بازگشت پيامبر از حجهالوداع.عيد غدير از بزرگترين اعياد مسلمانان است كه در روايات بسياري بر ارزش و گراميداشت اين روز تاكيد شده است. عيد غدير خم روز اعلام ولايت اميرالمونين و جانشيني ايشان بعد از پيامبر به عنوان امام و ولي مومنان ميباشد. روزي كه خداوند بيان ميدارد دين را كامل و نعمت را بر بندگان تمام كرده است. در ادامه ميتوانيد داستان عيد غدير خم را بخوانيد.
ماجرا و داستان عيد غدير خمحضرت محمد مصطفي (ص) در آخرين سالهاي عمر گرانبهاي خود، در سال دهم هجرى، عازم سفر حج شدند. در حالي كه جمعيت زيادي كه از ده هزار تا صد هزار تخمين زده شدهاند ايشان را همراهي ميكردند. در آن ماه امام علي(ع) براي تبليغ اسلام در يمن بود و هنگامي كه از تصميم پيامبر (ص) براي سفر حج آگاه شد، همراه عدهاي به سمت مكه حركت نمود و پيش از آغاز مناسك، به رسول خدا (ص) پيوست. اعمال حج پايان يافت و پيامبر (ص) همراه مسلمانان مكه را ترك و به طرف مدينه حركت كرد. هنگام بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذيالحجه در راه بازگشت از مكه و در وادى غدير خم (محل جدا شدن راههاى مدينه، مصر و عراق) جبرئيل وحى آورد كه « اى رسول خدا، آن چيزى كه از سوى خدا (درباره على) به تو نازل شده به مردم ابلاغ كن، و اگر چنين نكنى رسالت خداى را ابلاغ نكردهاى».
داستان عيد غدير ، عكس ماجراي غدير خم
پس از نزول اين آيه، پيامبر (ص) دستور توقف كاروان را صادر نمود و گفت آناني كه پيشاپيش حركت ميكنند، به محل غدير بازگردند و كساني كه عقب ماندهاند، به كاروان در غدير خم، ملحق شوند. حضرت در آن وادى فرود آمدند و تمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خويش جمع نمودند و پس از اقامه نماز ظهر به ايراد خطبهاى طولانى پرداختند. پيامبر در حالي كه دست علي (ع) را بلند نمود تا مردم او را ببينند، فرمود:
«اي مردم، آيا من از خود شما، به ولايت شما سزاوارتر نيستم؟» مردم پاسخ دادند: آري،اي رسول خدا. حضرت فرمود: «خداوند ولي من است و من ولي مؤمنينام و من به خود شما، به ولايت شما سزاوارترم. پس هر كس كه من مولاي اويم، علي مولاي اوست.» رسول خدا (ص) سه بار اين جمله را تكرار كرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستي كن هر كسي را كه علي را دوست دارد و او را مولاي خود بداند و دشمن بدار هر كسي را كه او را دشمن ميدارد و ياري نما هر كسي را كه او را ياري مينمايد و به حال خود رها كن هر كس را كه او را وا ميگذارد.» سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران اين پيام را به غايبان برسانند.»