loading...

اسلام

دين اسلام

بازدید : 206
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

مقدمه:​طبق فرمايش پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله) در خطبه غدير موضوع ولايت حضرت علي عليه السلام بايد تا هنگام رستاخيز نسل به نسل و سينه به سينه منتقل شود. در راستاي انجام اين وظيفه شرعي به بررسي وقايع غصب خلافت و امامت پس از پيامبر (صلي الله عليه و آله) از زبان اميرالمؤمنين علي عليه السلام كه در خطبه "شقشقيه " نهج البلاغه به آن اشاره شده مي پردازيم. سپس بحث هاي روايي و تاريخي را در اين مورد عنوان مينماييم. نكته قابل توجه،تعابير امام علي عليه السلام راجع به غاصبين خلافت و احاديث متواتر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله (به روايت عامه و شيعه) در برتري امام علي عليه السلام نسبت به بقيه اصحاب در علم، قضاوت و حكومت است. به اميد آنكه با مطالعه و تأمل در اين خطبه،نكات مفيدي به دست آورده و توانسته باشيم، گامي در راه روشنگري افكار مسلمانان برداريم.
من كنت مولا فهذا علي مولا هركسي كه تا الان من مولايش بودم از اين پس علي مولاي اوست
ماجراي غصب خلافت و امامت از زبان اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام:​امام علي عليه السلام پس از سالها صبر و سكوت (در ماجراي غصب خلافت) موقعيت را براي آشكارسازي برخي حقايق در مورد انحرافي كه در اسلام به واسطه حضور غاصبين در مسند خلافت ايجاد شده بود، مناسب ديدند و در خطبه شقشقيه به شيوايي و به ترتيب به ماجراي خلافت پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پرداخته و مصيبت هايي كه جامعه اسلامي به واسطه غصب خلافت و انحراف از ولايت و امامت راستين به آن دچار شد را تشريح مي فرمايند. مصيبت هايي كه به تعبير امام عليه السلام باعث پيري هر خردسالي مي شود. در سر آغاز بحث،به ماجراي خلافت ابابكر مي پردازيم.

الف:ماجراي خلافت خليفه اول در خطبه شقشقيه:​"آگاه باشد،به خدا سوگند كه فلان (خليفه اول) خلافت را چون جامه اي برتن كرد و نيك مي دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سيل ها از من فرو مي ريزد و پرنده را ياراي پرواز به قله رفيع من نيست. پس ميان خود و خلافت پرده اي آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم. در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاي ظلماني شكيبايي ورزم، فضايي كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيري رسند و مؤمن همچنان رنج كشد تا به لقاي پروردگارش نائل آيد. ديدم،كه شكيبايي در آن حالت خردمندانه تر است و من طريق شكيبايي گزيدم،در حاليكه،همانند كسي بودم كه خاشاك به چشمش رفته و استخوان در گلويش مانده باشد مي ديدم،كه ميراث من به غارت مي رود. تا آن نخستين (خليفه اول) به سراي ديگر شتافت و مسند خلافت را به ديگري واگذاشت."
سؤالي كه به ذهن مي آيد اين است كه آيا مردم خبر از درياي عميق علم حضرت نداشتند كه ايشان مجبور به ذكر حقايق در مورد خود بشوند؟؟! وقتي به اسناد مورد تأييد سني و شيعه مراجعه مي كنيم ميبينيم كه احاديث بسيار معتبري از زبان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل گرديده است كه علي عليه السلام عالم ترين مردم و در امر قضاوت و حكومت لايق ترين آنان است. اما چه مي شود كه پس از پيامبر تمام اين سخنان فراموش مي شود؟! سؤالي است كه تاريخ از مسلمانان صدر اسلام دارد.

مطالعه ي ادامه ويژه نامه غدير

مقدمه:​طبق فرمايش پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله) در خطبه غدير موضوع ولايت حضرت علي عليه السلام بايد تا هنگام رستاخيز نسل به نسل و سينه به سينه منتقل شود. در راستاي انجام اين وظيفه شرعي به بررسي وقايع غصب خلافت و امامت پس از پيامبر (صلي الله عليه و آله) از زبان اميرالمؤمنين علي عليه السلام كه در خطبه "شقشقيه " نهج البلاغه به آن اشاره شده مي پردازيم. سپس بحث هاي روايي و تاريخي را در اين مورد عنوان مينماييم. نكته قابل توجه،تعابير امام علي عليه السلام راجع به غاصبين خلافت و احاديث متواتر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله (به روايت عامه و شيعه) در برتري امام علي عليه السلام نسبت به بقيه اصحاب در علم، قضاوت و حكومت است. به اميد آنكه با مطالعه و تأمل در اين خطبه،نكات مفيدي به دست آورده و توانسته باشيم، گامي در راه روشنگري افكار مسلمانان برداريم.
من كنت مولا فهذا علي مولا هركسي كه تا الان من مولايش بودم از اين پس علي مولاي اوست
ماجراي غصب خلافت و امامت از زبان اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام:​امام علي عليه السلام پس از سالها صبر و سكوت (در ماجراي غصب خلافت) موقعيت را براي آشكارسازي برخي حقايق در مورد انحرافي كه در اسلام به واسطه حضور غاصبين در مسند خلافت ايجاد شده بود، مناسب ديدند و در خطبه شقشقيه به شيوايي و به ترتيب به ماجراي خلافت پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پرداخته و مصيبت هايي كه جامعه اسلامي به واسطه غصب خلافت و انحراف از ولايت و امامت راستين به آن دچار شد را تشريح مي فرمايند. مصيبت هايي كه به تعبير امام عليه السلام باعث پيري هر خردسالي مي شود. در سر آغاز بحث،به ماجراي خلافت ابابكر مي پردازيم.

الف:ماجراي خلافت خليفه اول در خطبه شقشقيه:​"آگاه باشد،به خدا سوگند كه فلان (خليفه اول) خلافت را چون جامه اي برتن كرد و نيك مي دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سيل ها از من فرو مي ريزد و پرنده را ياراي پرواز به قله رفيع من نيست. پس ميان خود و خلافت پرده اي آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم. در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاي ظلماني شكيبايي ورزم، فضايي كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيري رسند و مؤمن همچنان رنج كشد تا به لقاي پروردگارش نائل آيد. ديدم،كه شكيبايي در آن حالت خردمندانه تر است و من طريق شكيبايي گزيدم،در حاليكه،همانند كسي بودم كه خاشاك به چشمش رفته و استخوان در گلويش مانده باشد مي ديدم،كه ميراث من به غارت مي رود. تا آن نخستين (خليفه اول) به سراي ديگر شتافت و مسند خلافت را به ديگري واگذاشت."
سؤالي كه به ذهن مي آيد اين است كه آيا مردم خبر از درياي عميق علم حضرت نداشتند كه ايشان مجبور به ذكر حقايق در مورد خود بشوند؟؟! وقتي به اسناد مورد تأييد سني و شيعه مراجعه مي كنيم ميبينيم كه احاديث بسيار معتبري از زبان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل گرديده است كه علي عليه السلام عالم ترين مردم و در امر قضاوت و حكومت لايق ترين آنان است. اما چه مي شود كه پس از پيامبر تمام اين سخنان فراموش مي شود؟! سؤالي است كه تاريخ از مسلمانان صدر اسلام دارد.

مطالعه ي ادامه ويژه نامه غدير

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 5

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 48
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 14
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 83
  • بازدید ماه : 359
  • بازدید سال : 1009
  • بازدید کلی : 22772
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه