امام خميني اسلام را به اسلام ناب محمدي و اسلام آمريكايي تقسيم كردآيا تضعيف اسلام و مسلمين، ايجاد تفرقه، مقابله با انقلاب اسلامي و تبرّي از اولياي خدا و تهمت و بهتان به آنها و افكار آيات خدا - ولو سياسي هم باشد اشكالي ندارد؛ ولي حمايت از مظلومان و برائت از مشركان و همنوايي با محرومان و ستمديدگان و اعتراض به تسلط امريكا و اسرائيل بر كشورهاي اسلامي و مخالفت با غارتگري كمپانيهاي خارجي و محكوم كردن خيانت رؤسا و سلاطين مسلمانْنام و حمايت از مبارزات مسلمانان واقعي و امثال آن جرم است؟!اينجاست كه سخن امام فقيد ما، آن داعي الياللَّه و فاني فياللَّه آشكار ميشود كه اسلام را به اسلام ناب محمّدي(ص) و اسلام امريكايي تقسيم ميكرد. اسلام ناب محمّدي، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذيري با زورگويان و فتنهگران است؛ اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است.اسلام امريكايي، چيزي به نام اسلام است كه در خدمت منافع قدرتهاي استكباري و توجيهكنندهي اعمال آنهاست؛ بهانهيي براي انزواي اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملتهاي مسلمان است؛ وسيلهيي براي جدا كردن بخش عظيمي از احكام اجتماعي و سياسي اسلام از مجموعهي دين و منحصر كردن دين به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پايگاهي براي رتق و فتق امور مسلمين - چنانكه در صدر اسلام بوده است - بلكه به عنوان گوشهيي براي جدا شدن از زندگي و جدا كردن دنيا و آخرت).اسلام امريكايي، اسلام انسانهاي بيدرد و بيسوزي است كه جز به خود و به رفاه حيواني خود نميانديشند؛ خدا و دين را همچون سرمايهي تجار، وسيلهيي براي زراندوزي يا قدرتطلبي ميدانند و همهي آيات و رواياتي را كه برخلاف ميل و منفعتشان باشد، بيمحابا به زاويهي فراموشي ميافكنند و يا وقيحانه تأويل ميكنند. اسلام امريكايي، اسلام سلاطين و رؤسايي است كه منافع ملتهاي محروم و مظلوم خود را در آستانهي آلههي امريكايي و اروپايي قربان ميكنند و در مقابل، به حمايت آنان براي ادامهي حكومت و قدرت ننگين خود چشم ميدوزند؛ اسلام سرمايهداراني است كه براي تأمين سود خود، پا بر همهي فضيلتها و ارزشها ميكوبند.آري، اين اسلام امريكايي است كه مردم را به دوري از سياست و فهم و بحث و عمل سياسي ميخواند؛ ولي اسلام ناب محمّدي، سياست را بخشي از دين و غيرقابل جدايي از آن ميداند و همهي مسلمين را به درك و عمل سياسي دعوت ميكند؛ و اين چيزي است كه ملتهاي مسلمان بايد همواره از امام فقيد خود و زبان گوياي اسلام به ياد داشته باشند. ۱۳۶۸/۰۴/۱۴
براي مطالعه ي ادامه مطلب كليك كنيد
امام خميني اسلام را به اسلام ناب محمدي و اسلام آمريكايي تقسيم كردآيا تضعيف اسلام و مسلمين، ايجاد تفرقه، مقابله با انقلاب اسلامي و تبرّي از اولياي خدا و تهمت و بهتان به آنها و افكار آيات خدا - ولو سياسي هم باشد اشكالي ندارد؛ ولي حمايت از مظلومان و برائت از مشركان و همنوايي با محرومان و ستمديدگان و اعتراض به تسلط امريكا و اسرائيل بر كشورهاي اسلامي و مخالفت با غارتگري كمپانيهاي خارجي و محكوم كردن خيانت رؤسا و سلاطين مسلمانْنام و حمايت از مبارزات مسلمانان واقعي و امثال آن جرم است؟!اينجاست كه سخن امام فقيد ما، آن داعي الياللَّه و فاني فياللَّه آشكار ميشود كه اسلام را به اسلام ناب محمّدي(ص) و اسلام امريكايي تقسيم ميكرد. اسلام ناب محمّدي، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذيري با زورگويان و فتنهگران است؛ اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است.اسلام امريكايي، چيزي به نام اسلام است كه در خدمت منافع قدرتهاي استكباري و توجيهكنندهي اعمال آنهاست؛ بهانهيي براي انزواي اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملتهاي مسلمان است؛ وسيلهيي براي جدا كردن بخش عظيمي از احكام اجتماعي و سياسي اسلام از مجموعهي دين و منحصر كردن دين به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پايگاهي براي رتق و فتق امور مسلمين - چنانكه در صدر اسلام بوده است - بلكه به عنوان گوشهيي براي جدا شدن از زندگي و جدا كردن دنيا و آخرت).اسلام امريكايي، اسلام انسانهاي بيدرد و بيسوزي است كه جز به خود و به رفاه حيواني خود نميانديشند؛ خدا و دين را همچون سرمايهي تجار، وسيلهيي براي زراندوزي يا قدرتطلبي ميدانند و همهي آيات و رواياتي را كه برخلاف ميل و منفعتشان باشد، بيمحابا به زاويهي فراموشي ميافكنند و يا وقيحانه تأويل ميكنند. اسلام امريكايي، اسلام سلاطين و رؤسايي است كه منافع ملتهاي محروم و مظلوم خود را در آستانهي آلههي امريكايي و اروپايي قربان ميكنند و در مقابل، به حمايت آنان براي ادامهي حكومت و قدرت ننگين خود چشم ميدوزند؛ اسلام سرمايهداراني است كه براي تأمين سود خود، پا بر همهي فضيلتها و ارزشها ميكوبند.آري، اين اسلام امريكايي است كه مردم را به دوري از سياست و فهم و بحث و عمل سياسي ميخواند؛ ولي اسلام ناب محمّدي، سياست را بخشي از دين و غيرقابل جدايي از آن ميداند و همهي مسلمين را به درك و عمل سياسي دعوت ميكند؛ و اين چيزي است كه ملتهاي مسلمان بايد همواره از امام فقيد خود و زبان گوياي اسلام به ياد داشته باشند. ۱۳۶۸/۰۴/۱۴